GoOshkoOB

اصولا واژه خودكشي به معني خود كشتنه. يعني در اين عمل فرد اونقدر خودشو مي*كشه كه ميميره و اين خود كشتن به علت وارد آمدن مصايب و رنج*هاي فراوان يا بالعكس صورت مي*گيره

به نظر من خودكشي كار چندان جذابي نيست ولي بسيار هيجان انگيزه و به يه بار امتحانش مي*ارزه. من خودم چند بار امتحانش كردم و با اينكه چند بارش هم مردم ولي همچين بگي نگي بدم نيومد
برخلاف نظر خيليها كه مي*گن خودكشي خيلي راحت و سهله بايد بگم نخيييييييير... اونجوريام نيست. هر كاري قواعد و اصول خاص خودشو داره و خودكشي هم جدا از اين مطلب نيست

اول از همه اون كسايي كه مي خوان خودكشي كنن رو دسته*بندي مي*كنيم

كسي كه در عشقش شكست خورده
كسي كه ور شكست شده
(كسي كه قاط زده ( مثه من
كسي كه از زندگي خير نديده
كسي كه بدجوري روش فشار اومده
كسي كه كنجكاوه زودتر جهنمو ببينه
و خلاصه هر كسي كه يه جورايي به آخر خط رسيده
افراد بالا، به هرحال مستقيم به جهنم مي*رن، ولي خدا همشون رو رحمت كنه

...

ادومه مطلبو بتون می پیشناهادم !


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:خود کشی,خودکشی,خود کشی,خودکشی!!!!!!!!!,ساعت 17:45 توسط Homa| |

 

آخر نفهمیدیم کارت شارژی که ۵۲۰۰ میخریم و ۴۹۰۰ شارژ میکنه

چرا بهش میگن پنج تومنی !؟

***

قسمت علایق پروفایل ، یکی جلوش نوشته بود

“باز و بسته کردن در یخچال !! “

***

یارو رو آوردن تو تلویزیون، زیر اسمش نوشته:

“کارشناس مسائل یمن”

من موندم این بنده خدا تو این ۴۰ سال از چه راهی نون در میآورده !؟

***

پارسال همت مضاعف رو فقط عزرائیل فهمید

امسال هم جهاد اقتصادی رو فقط ربع سکه !

***

قبلاً برق میرفت بابامون فحش رو میکشید به اداره برق

الان برق میره خوشحال هم میشه !

***

میگه به خدا راست میگم. طرف میگه نه، اگه راست میگی بگو به جون مامانم !

***

یه عمر رفتیم سینما آخر نفهمیدیم دسته های صندلیش ماله خودمونه یا بغل دستیمون !

***

سریال ستایش زنه به شوهرش میگه:

باردارم! شوهره بجای اینکه بغلش کنه میره بیرون،

رو به بقاله داد میزنه هوووورآاآا !

***

طرف سوار اسب شده ، عکسشو گذاشته فیس بوک، میگه اون بالاییه منم !

***

غار علیصدر به قندیلاش معروفه ، اونوقت ملت میرن قندیلاشو میکنن یادگاری

میبرن با خودشون ! یکی نی بگه آخه با اون قندیل میخای چیکار کنی؟!!؟

***

میری ا خودپرداز پول بگیری ، رمزتو میزنی پول بر میداری ، بار دوم کارتو میذاری ، رمزو

اشتباه میزنی ، یکی ا پشت میگه : آقا رمزتو اشتبا زدیا !

***

سربازه اومده جلو دبیرستان دخترونه کشیک بده مزاحمت ایجاد نشه ، خودش چشمک

میزنه به ملت ! خدام که فقط نشسته با ابی چای مینوشه !

***

خبرنگار رفته تو یه روستا سوال میکنه با یارانه تون چیکار کردین ؟ مرده میگه : قبض هامونو

پرداخت کردیم ، چندتا قسط دادیم ، شهریه دانشگاه دخترمو دادیم ، یه تراکتور هم خریدیم !

تازه یه مقداریم پس انداز کردیم !

***

رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت:

یه دوبار بپوشی جا باز می‌کنه! دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود.

فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه !

***

میری آدامس اوربیت بخری ، بقاله به جای بقیه پول، بهت آدامس شیک میده !





نوشته شده در شنبه 11 تير 1390برچسب:دلایل,خودکشی,جملات,توپ,هووووووورااا !,ساعت 17:43 توسط Homa| |

 

(لطفا قبل از خوندن اين تكست دسمال كاغذياتونو آماده كنين ... !)

 *وقتی مردا ( بازم مثه هميشه !! ) با ندونم كاری ، حادثه ساز ميشن ! ( اونم چه حادثه ای ... )

يه بچه ی دو و نيم ساله ی‌ عرب ، تو ماشين باباش خفه شد ...

بابائه ماشينشو كنار در خونه پارك ميكنه ، شيشه هارو ميده بالا و ميره خونه !!! اما بچشو كه رو صندلی عقب خوابش برده ، می فراموشه ... !! ( اون وق من ميگم آی كيو آقايون در حد كولوخه ، بشون بر ميخوره !!! )

بعد از يه ساعت كه برا بيرون اوردن طفل معصوم بر ميگرده ، متوجه ميشه ( خوبه اين يه قلمو فهميد ايشون ! )  بچه از گرما و كمبود اكسيژن خفه شده ...

 

(وقتی آقايون از هر موقعيتی سوء استفاده ميكنن !!)

*نشستن سر سفره ی‌ عقد بجا رفتن پشت ميله های زندون ... !

اشكا و عشخ يه دختر باعث شد كه بجا رفتن پشت ميله های زندون ، بشينه سر سفره ی‌عقد !!! و با افسر مصری كه اونو به جرم سرقت جواهرات باباش بازداش كرده بود ، ازدواج كنه !! ( ازدواج زوری ؟؟؟؟؟؟!؟؟؟؟؟؟ )

مونا جسين ، دختر 23 ساله ، به شكايت باباش ( كه گفته جواهراتشو دزديدن ) تو خونه مورد بازپرسی (!) قرار گرف ! اما هی گريه ميكرد و ميگف‌ :‌من بيگناهم !! من بيگناهم ! ( بايد اين جمله رو - اشك سلاح زنست ! - با طلا نوشت !‌ )

افسر 39 ساله كه دسگيرش كرده بود ، مثه اينكه تحت تاثير صداقت دختر و اشكاش قرار ميگيره !! ( آرررره !! سگ درصد !!! اونم مردای عرب ! ) و اونو تو كلانتری ايمپاپا ، تو شمال قاهره ، از باباش خواسگاری ميكنه !! ( چه هولم بوده يارو !!! ) حالا بابائه تحت تاثير قرار ميگيره و از اون هول تر قبول ميكنه !!! ( اين روزها همه تحت تاثير قرار ميگيرن ... ! )

البت اين داسان يه نموره بدآموزی داش ميدونم ... !

(آقايونی كه زود تحت تاثير قرار ميگيرن ( جو گير ميشن !! ) اين پستو نخونن !!!)

*خودكشی به خاطر نپختن شام ... !

يه مرد هندی كه زنش حاضر نشده بود واسش شام بپزه ، خودشو مثه  ... (!) از پنكه ی سقفی (!) آويزون كرد !!! ( آخه برادر خدا بيامرز ! تو كه تصميم گرفتی خودتو بكشی ، خب اين همه راه با كلاس !! پنكه ی سقفی؟!!؟ هی وای من !!! )

حالا بقيش جالب ترم ميشه ... !!!

پليس دهلی نو گفته : " راب ساروپ" از دس زنش كه بش گفته به جا پختن شام ، سبزی خوردن شامو پاك كرده ، عصبانی شده و بعد از بيرون كردن زنش از خونه ( حالا هی من ميخوام پش سر مــــُرده نحرفما ... !! ) تصميم گرف كه ميدونو واس بقيه خالی كنه !! ( خود كشی !!!!!! )

 

نوشته شده در پنج شنبه 12 خرداد 1390برچسب:آقایون,خانوما,فمنیسم,آنتی بوی,داستانک,داستان,ازدواج,خودکشی,مرگ,بچه,ماشین,پلیس,,ساعت 12:8 توسط Homa| |


Power By: LoxBlog.Com