داستانک


GoOshkoOB

 

 

 

 

 

  مردي نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت براي دكتر تعريف كرد .


 

 

 

 

دکتر گفت به فلان سیرک برو . آنجا دلقکی هست ، اینقدر میخنداندت تا غمت یادت برود .


مرد لبخند تلخی زد و گفت من همان دلقکم !!!

 



نظرات شما عزیزان:

the one who is like no one
ساعت0:43---8 بهمن 1390
سلام کمی شادی کمی فکر کمی نگاه تازه داشتم در هوای وبلاگت همین خوب است برای من که هوای مسموم بیرون خانه ریه های سربی ام را از هوای اسارت می انبارد
پاسخ:کمی ممنون !


مازیار
ساعت20:48---16 دی 1390
سلام . خیلی ممنون که به وبلاگ من سر زدید .

مطالبتون جالبن . این بنده خدا دلقکه منو یاد کلی حکایت انداخت ...

خلاصه چند تا از مطالبتون رو خوندم .

امیدوارم نظراتتون رو درباره مطالب وبلاگم ببینم

به امید موفقیت و دیدار دوباره

یا حق
پاسخ:درود بر شما ! خيلي ممنون !


kamran
ساعت13:23---13 آبان 1390
سلام ممنون از شما وبلاگت خیلی خوبه مثل خودت همیشه سر میزنم بای
پاسخ:مر30 ! مر30 !


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:داستان,کوتاه,داستانک,داستان کوتاه,دلقک,,ساعت 11:29 توسط Homa| |


Power By: LoxBlog.Com